Skip to content Skip to footer

هایپرکارهای زیبا و فراموش‌شده‌ی آمریکا

 

بین اواخر دهه ۱۹۸۰ تا اواسط دهه ۲۰۰۰، آمریکا دچار تب هایپرکار شده بود. در این گزارش، با برخی از ذهن‌های درخشان پشت خودروهایی صحبت می‌کنیم که هرگز به تولید نرسیدند.

در خالص‌ترین شکلش، یک خودروی مفهومی مثل نگاه کردن به گوی بلورین یک خودروساز است. این خودروها فناوری‌های جدید، طراحی‌های اغراق‌آمیز و عملکردی فراتر از حد معمول را به نمایش می‌گذارند. اگرچه بیشتر این مدل‌ها در نمایشگاه‌های خودرو بدرخشند، اغلب پس از آن یا به گوشه‌ی یک موزه خاک می‌خورند یا سر از دستگاه پرس در می‌آورند.

خودروهای مفهومی، مفهومی جدید نیستند. آن‌ها تقریباً یک قرن است که وجود دارند. مدل Buick Y-Job محصول سال ۱۹۳۸ معمولاً به‌عنوان اولین خودروی مفهومی تاریخ شناخته می‌شود — هرچند که Volvo Venus Bilo از نظر فنی پنج سال زودتر معرفی شده بود. اما ایده‌ی خودروهای مفهومی واقعاً از دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی جان گرفت؛ زمانی که طراحان آلمانی و ایتالیایی دست به گل مجسمه‌سازی بردند و خودروهایی شگفت‌انگیز خلق کردند.

 

در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، آمریکا با معرفی مفهومی‌هایی مانند Chevrolet Aerovette جایگاه خود را در دنیای خودروهای آینده‌نگر پیدا کرد — یکی از اولین ایده‌های بلندپروازانه از سوی یک خودروساز آمریکایی. پس از آن فورد با مدل‌های اسپرت Probe II و Maya وارد میدان شد. یک مدل کوروت موتور وسط دیگر هم وجود داشت به نام Indy، و زمانی که کرایسلر مالک لامبورگینی بود (یادتونه؟)، این دو برند با هم روی خودروی چهار در Portofino همکاری کردند.

1987-oldsmobile-aerotech-concept

اما شاید جنجالی‌ترین خودروی مفهومی آمریکایی در دهه ۸۰ از برندی آمده بود که احتمالاً انتظارش را نداشتید.

آغاز ماجرا: سوپراسپرتی که «اولدزموبیل» تقریباً ساخت

در آن زمان، Oldsmobile یکی از موفق‌ترین برندها در آمریکا بود. بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶، این شرکت سالانه نزدیک به یک میلیون خودرو می‌فروخت. با داشتن بودجه فراوان و ورود قریب‌الوقوع موتور جدیدی به نام Quad-Four — که دارای میل‌بادامک دوقلو و ۱۶ سوپاپ بود — این برند به دنبال راهی برای نمایش توان فنی تازه‌اش بود.

موتور Quad-Four در نسخه تولیدی خود تنها ۱۵۰ اسب بخار قدرت داشت و در نهایت در صدها هزار خودروی مختلف در سراسر آمریکا استفاده شد. اما اولدزموبیل تصمیم گرفت برای معرفی این موتور، یک هایپرکار پیست‌محور و بسیار تقویت‌شده با ۹۰۰ اسب بخار قدرت طراحی کند — و طراحی آن را هم به اد ولبورن، طراح افسانه‌ای و چهره ماندگار طراحی در جنرال موتورز سپرد.

 

 

هدف، مانند بسیاری از خودروهای مفهومی، این بود که یک فناوری نسبتاً معمولی را به چیزی خارق‌العاده تبدیل کنند. اد ولبورن که بعدها سال‌ها ریاست طراحی جنرال موتورز را بر عهده داشت، هنوز هم طراحی Aerotech را به‌خوبی به یاد دارد.

«یکی از پروژه‌ها ساخت یک خودروی تحقیقاتی با سرعت بالا بود تا رکورد سرعت در مسیر بسته را بشکند،» ولبورن از طریق ایمیل به من می‌گوید. «در آن زمان، پورشه و مرسدس مشغول ثبت پیاپی رکوردهایی در مسیرهای بسته بودند — همگی با موتورهای ۸ یا ۱۲ سیلندر. اما آیرورتک تنها از یک موتور توربوشارژ ۲.۰ لیتری ۴ سیلندر استفاده می‌کرد.»

اما این کم‌بودن تعداد سیلندرها جلوی سرعت آیرورتک را نگرفت. ای‌جی فویت، افسانه‌ای مسابقات ایندی‌کار، با این خودرو در پیست بیضی‌شکل آزمایشی جنرال موتورز به سرعت ۲۵۷.۱ مایل بر ساعت (معادل ۴۱۳ کیلومتر بر ساعت) رسید — رکوردی که تمامی رکوردهای سرعت در مسیر بسته آن زمان را شکست. این برای اولدزموبیل یک موفقیت بزرگ و برای آیرورتک یک دستاورد تاریخی بود.

اما چیزی که بیش از هر چیز در ذهن‌ها مانده، طراحی منحصربه‌فرد این خودروست.
«آیرودینامیک دقیق و حساب‌شده نقش کلیدی در ثبت این رکورد داشت،» ولبورن می‌گوید. «ما این شانس را داشتیم که با یکی از بااستعدادترین متخصصان آیرودینامیک در صنعت همکاری کنیم؛ مکس شنکل. مکس فوق‌العاده بود؛ هم تجربه عمیقی از خودروهای پرسرعت داشت و هم نیازهای طراحان را به‌خوبی درک می‌کرد.»

آیرورتک هرگز به مرحله تولید نرسید، هرچند ولبورن اذعان می‌کند که «چند طرح از نسخه خیابانی آن» هم کشیده بود — فقط تصور کنید چه خودرویی می‌توانست باشد.
با این‌حال، این خودرو یکی از مهم‌ترین آثار در کارنامه‌ٔ ولبورن باقی مانده؛ طراح مفاهیمی چون Cadillac Ciel و Elmiraj، و همچنین خودروهای تولیدی همچون کوروت C7 و Pontiac Solstice Coupe.

 

 

بدنه‌ای براق و نقره‌ای با یک بخش عقب کشیده، درست مثل خودروهای لمانز.
ولبورن برای تناسبات بدنه از پورشه 917LH الهام گرفت، و تیم اولدزموبیل از تونل باد برای اطمینان از حداکثر کارایی آیرودینامیک استفاده کرد.
ضریب درگ آیرورتک حدود ۰.۳۰ cD بود — که شاید امروز عدد چشمگیری نباشد، اما در آن زمان یک جهش انقلابی در طراحی آیرودینامیک خودرو به شمار می‌رفت.

«آیرورتک یکی از پروژه‌های مورد علاقه من بود،» ولبورن اعتراف می‌کند. «نه فقط به خاطر اینکه رکورد سرعت و بعدها رکورد استقامت رو ثبت کرد؛ بلکه چون اولین پروژه‌ای بود که در اون فقط طراحی نمی‌کردم، بلکه مدیریت کل پروژه از منظر طراحی هم با من بود. ساعت‌های بی‌شماری رو در تونل باد کنار مکس گذروندم. از طریق آیرورتک بود که قدرت واقعی همکاری رو درک کردم…»

آیرورتک یک دستاورد بزرگ برای اولدزموبیل بود — نه فقط در پیست، بلکه به‌عنوان ویترینی برای نمایش فناوری. این پروژه چنان توجه‌برانگیز بود که سایر خودروسازان آمریکایی را هم به فکر انداخت. واکنش فوق‌العاده به آیرورتک، به ایجاد دوران شیفتگی با هایپرکارها در آمریکا دامن زد — تب و تاب هیجان‌انگیزی که تا دهه ۲۰۰۰ ادامه یافت.

 

1995-ford-gt90-concept

دهه ۹۰: جهش بلند فورد با GT90

خودروی افسانه‌ای Ford GT40 رسماً در سال ۱۹۶۹ با دستانی پر از پیروزی در لمانز، خداحافظی کرد. اما بیست سال طول کشید تا فورد بار دیگر به سراغ بازسازی این اسطوره بیاید.

مدل مفهومی GT90 در نمایشگاه دیترویت سال ۱۹۹۵ رونمایی شد و حضار را با خطوط تند و تیز و کابینی الهام‌گرفته از گذشته‌، متحیر کرد. این نخستین تلاش واقعی فورد برای ساخت یک هایپرکار مدرن بود. در آن زمان، معاون طراحی فورد، جک تلناک، می‌خواست زبان طراحی جدید برند به نام New Edge را به نمایش بگذارد. طراحی GT90 توسط جیمز هوپ انجام شد و این خودرو بعدها الهام‌بخش موستانگ نسل چهارم و بسیاری از محصولات دیگر فورد در اواخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ شد.

 

 

«[فورد] اساساً گفت که ما یک مسیر تازه می‌خواهیم، چیزی جدید، نوآورانه و هیجان‌انگیز،»
جیمز هوپ در یکی از قسمت‌های پادکست Crown Unfiltered Car Design گفته بود.
«من در اون زمان مشغول طراحی خودروهایی با حال‌و‌هوای “استِلت” (مخفی‌کار) بودم و این سبک به عنوان جهت جدید پذیرفته شد. همه‌چیز با این موج پرهیجان برای معرفی یک زبان طراحی نوین شکل گرفت؛ زبانی زاویه‌دار، مخفی‌کارانه، و بی‌سابقه. طراحی‌ای که کاملاً بیگانه بود.»

 

 

خودروی مفهومی GT90 به‌طور آزادانه بر پایه شاسی جگوار XJ220 ساخته شده بود (یادتونه که فورد یه زمانی مالک جگوار بود؟). این خودرو همه ویژگی‌های یک هایپرکار واقعی رو داشت. قلب تپنده این هیولا هم به اندازه ظاهرش قدرتمند بود: یک موتور V12 با حجم ۵.۹ لیتر و چهار توربوشارژر، که به یک گیربکس ۵ سرعته دستی متصل شده بود.

روی کاغذ، GT90 قدرتی معادل ۷۲۰ اسب بخار و ۶۶۰ پوندفوت گشتاور داشت. فورد حتی اعتراف کرده بود که با تیونینگ سبک، می‌شه قدرتش رو به ۹۰۰ اسب بخار هم رسوند.
گفته می‌شد این خودرو می‌تونه تنها در ۳.۲ ثانیه به سرعت ۶۰ مایل بر ساعت (۰ تا ۱۰۰ کیلومتر) برسه و نهایت سرعتش هم ۲۳۵ مایل بر ساعت (۳۷۸ کیلومتر در ساعت) بود — کمی سریع‌تر از GT40 افسانه‌ای.

 

 

اما در نهایت — برخلاف آیرورتک — هیچ‌وقت فرصتی برای نمایش کامل توانایی‌هایش پیدا نکرد.
فورد تنها به چند خبرنگار، از جمله جرمی کلارکسون، اجازه داد پشت فرمان نسخه‌ای محدودشده به حداکثر سرعت ۴۰ مایل بر ساعت بنشینند. در واقع GT90 بیشتر برای نمایش ساخته شده بود.

پس چرا فورد این خودرو رو به تولید نرسوند؟

واقعیت اینه که فورد هیچ‌وقت قصد تولید انبوه GT90 رو نداشت.
این کانسپت در نهایت به انبار منتقل شد تا اینکه سر از موزه Hajek Motorsports در ایالت اوکلاهما درآورد — جایی نسبتاً دورافتاده، ولی حالا خانه یکی از جسورانه‌ترین مفهومی‌های تاریخ فورد است.

 

در ادامه این مقاله همراه ما باشید…