آتلیه زگاتو بیش از یک قرن است که مترادف با هنر ساخت بدنه خودرو بوده و برخی از محبوبترین خودروهای کلکسیونی جهان را ساخته است. این شرکت در سال 1919 توسط اوگو زگاتو تأسیس شد و به سرعت با ادغام اصول هوافضا با ساخت بدنه (طراحی و ساخت بدنه کالسکههای کشیده شده توسط اسب) و سپس طراحی خودرو، خود را متمایز کرد. این ترکیب در نهایت زبان زیباییشناسی منحصر به فرد خود را شکل داد. بر خلاف تولیدکنندگان انبوه، زگاتو همیشه بر خودروهای سفارشی، محدود و کلکسیونی تمرکز کرده است. امروزه این برند توسط نسل سوم آندره زگاتو به همراه همسرش، مارلا ریولتا زگاتو، نوه رنزو ریولتا، بنیانگذار ISO Rivolta اداره میشود.
میراثی از ساخت بدنههای نمادین
با گسترش فعالیتهای آتلیه، راهاندازی قریبالوقوع دفاتر جدید در ایالات متحده و بریتانیا یک نقطه عطف مهم آغاز شد.
آندره زگاتو در مصاحبه زیر با designboom توضیح میدهد: «ما یک سازنده خودرو نیستیم؛ ما یک سازنده بدنه هستیم. خودروهای ما برای کلکسیونرها هستند، نه برای مصرفکنندگان.» تصمیم برای افتتاح فضاهای بیشتر نشان دهنده تمایل به تعامل مستقیم با کلکسیونرها، ارائه دروازههای جدید به تاریخ و هنری پشت هر اثر زگاتو است. مارلا ریولتا زگاتو اضافه میکند: «ما آثار هنری، قطعات منحصر به فرد میفروشیم… خودروهای ما از طراحی، ایدهها، اشتیاق و یک داستان ساخته شدهاند.»
آینده طراحی نادر، انحصاری و جاودان
در حالی که به آینده مینگرند، آندره و مارلا زگاتو همچنان به میراث خود پایبند هستند و در عین حال خود را با چشمانداز در حال تکامل خودرو سازگار میکنند. در دنیایی که به طور فزایندهای توسط دیجیتالیسازی و خودروهای برقی تعریف میشود، تمرکز استودیو بر خلوص زیباییشناسی و مهارت حرفهای، یک نقطه تمایز است. آندره توضیح میدهد: «ما نه برای افزودن، بلکه برای کم کردن کار میکنیم»، و بر جاودان بودن فلسفه طراحی خود که ریشه در سادگی و کارایی دارد، تأکید میکند. با ادامه تکامل برند و گسترش آن وعده میدهد تا کلکسیونرهای بیشتری را وارد جمع کند و ارتباط خود را با هنر ساخت بدنه عمیقتر کند.
در مصاحبهای با designboom، آندره زگاتو و مارلا ریولتا زگاتو درباره رویکرد خود در ساخت بدنه، اهمیت حفظ سنت در صنعت خودروی در حال تکامل و برنامههای خود برای گسترش حضور آتلیه برای درگیر کردن کلکسیونرها در سطح شخصیتر بحث میکنند.
آیا میتوانید با توصیف منشأ زگاتو و نحوه فعالیت آن شروع کنید؟
آندره زگاتو (AZ): نکته اصلی این است که ما یک سازنده خودرو نیستیم، بلکه یک سازنده بدنه هستیم. ما این شرکت را در سال 1919 به عنوان یک شرکت ساخت بدنه برای خودروها و هواپیماها تأسیس کردیم. در حالی که طراحی خودرو 120 سال قدمت دارد، ساخت بدنه در اروپا یک فعالیت 500 ساله است. این کار با کالسکههای اسبکش شروع شد. تفاوت بین تمام سازندگان بدنه دیگر این است که زگاتو با هواپیما شروع کرد و ما فناوری هواپیما را به ساخت بدنه و خودروها منتقل کردیم. اگر میخواهید زبان ما را تجسم کنید، باید یک کالسکه کامل – بدون اسب – و یک هواپیما را ترکیب کنید. این یک واقعیت منحصر به فرد در چشمانداز ساخت بدنه است.
DB: ویژگیهای یک خودروی طراحی شده توسط زگاتو چیست؟
AZ: زبان طراحی ما همیشه با ریشههای هوافضایی خود مرتبط بوده است. اگر روی هواپیما کار میکنید، هر چیزی که ضروری نیست را جدا میکنید زیرا هواپیما باید پرواز کند. بنابراین شما زیورآلاتی به یک هواپیما اضافه نمیکنید، زیرا این باعث سنگینتر شدن هواپیما میشود. در طراحی، این ایده «عملگرایی» یا «عقلگرایی» نامیده میشود. ما نه برای افزودن، بلکه برای کم کردن کار میکنیم. ما برمیداریم، اضافه نمیکنیم.
در حالی که اکثر سازندگان بدنه عناصر را به طراحی اضافه میکنند، ما هر چیزی که ضروری نیست را برمیداریم.
MRZ: خلوص مهمترین چیز است. ما سعی میکنیم حجم محصول را افزایش دهیم و آن را تا حد ممکن ساده و کاربردی کنیم بدون اینکه زینت داشته باشد. سپس با گذشت زمان دوام میآورد. برخی از ویژگیهای معروف زگاتو، مانند حبابهای دوگانه روی سقف، عناصر کاربردی هستند. برای مسابقه، خودروها برای بهبود جریان هوا طراحی میشوند تا پایینتر باشند. این عناصر به وجود آمدند زیرا راننده باید با کلاه ایمنی داخل آن جا شود. اما در عین حال نمیخواهید ماشین خیلی بلند یا خیلی حجیم باشد زیرا در عملکرد خوب نخواهد بود.
DB: پس این یک شکل برای پیروی از عملکرد است.
AZ: دقیقاً. در میلان ما آن را «زیبایی ضروری» مینامیم، bellezza necessaria. این ایده نیز توسط انزو فراری حمایت میشد. فراری بهترین مشتری ما در دو دهه اول بود. او گفت: «خودرویی که مسابقه را میبرد زیباترین ماشین است.» شما مسابقه را میبازید، ماشین زیبا نیست. (خنده)
DB: زگاتو قصد دارد به ایالات متحده و بریتانیا گسترش یابد. آیا میتوانید درباره اهداف این گسترش صحبت کنید؟
MRZ: بیشتر بزرگترین کلکسیونرهای ما در ایالات متحده هستند. بازارهای اصلی ما در صد سال گذشته ایالات متحده، ژاپن و بریتانیا بوده است. اینها بازارهای بسیار خوبی هستند، اما چون ما یک بازار بسیار خاص هستیم، بسیار محدود هستیم. و به نوعی، ما هنوز یک کسب و کار خانوادگی هستیم. آندره و من همیشه کمی «در بسته» بودهایم. ما درهایمان را به روی عموم باز نمیکنیم. اکنون هدف ما با یک شریک جدید که به عنوان سهامدار در شرکت است، این است که کمی بیشتر از خانه خود، Casa Zagato، را برای یک جامعه گستردهتر باز کنیم. به همین دلیل است که این پروژه Domus، همانطور که ما آن را مینامیم، وجود دارد.
ما آثار هنری، قطعات منحصر به فرد میفروشیم. بنابراین ما فروشنده نداریم. ما به فرد مناسبی نیاز داریم که داستان ما را تعریف کند. زیرا خودروهای ما از طراحی، ایدهها، اشتیاق و یک داستان ساخته شدهاند. پشت آن چیزهای زیادی وجود دارد . امروزه چیزهای زیبای زیادی وجود دارد که به آنها نگاه میکنید. به عنوان مثال، ممکن است وارد یک فروشگاه شوید و فقط یک چیزتوجه شما را جلب کند – چرا؟ شاید به دلیل کیفیت تحقیق روی مواد یا جزئیات. این موضوع به دلیل ایده و خلوص است، نه به دلیل وجود برند. نام برند تقریباً میتواند وجود نداشته باشد. ما فلسفه مشابهی داریم.
AZ: شما میتوانید برند را تشخیص دهید، اما واضح نیست. اولین کاری که با مارلا انجام دادیم این بود که نام زگاتو را برداریم. زیرا گفتیم: «شما باید ما را بشناسید. اگر ما را نشناسید، لیاقت این را ندارید.»
MZ: ما این کار را 25 سال پیش انجام دادیم. ما گفتیم: «اگر نمیدانید زگاتو کیست، پس شما مشتری ما نیستید!» (هر دو میخندند)
AZ: کمی مغرورانه است، اما جواب داد. هر مشتری به دوستان خود درباره تجربه آمدن به یک آتلیه ایتالیایی در میلان و آمدن دوستان صحبت میکرد. سپس تصمیم گرفتیم بازار خود را کمی برای تازه واردان باز کنیم و بنابراین به پورتفولیوی Domus گسترش دهیم. ما در حال انتخاب بیست Domus در سراسر جهان هستیم که به عنوان یک دروازه، یک پورتال برای ورود به تاریخ و محصولات ما عمل خواهند کرد. ما یک دروازه، ورودی شرکت، از توکیو تا گرینویچ، لندن و تورنتو و غیره را تکرار میکنیم.
DB: معنای Domus چیست؟
MRZ: ماهها طول کشید تا کلمه مناسب را پیدا کنیم! این به معنای پورتال است – این یک دروازه برای ورود به دنیای ما است.
AZ: Domusها بر اساس نمایندگیهای لوکس در سراسر جهان هستند، اما ما هرم را معکوس کردهایم. معمولاً سازنده، با بازاریابی محصول، تصمیم میگیرد، سپس محصول به فروشندهای داده میشود که باید آن را به مشتریان بفروشد. زگاتو همیشه یک شرکت مشتریگرا بوده است، نه یک شرکت بازاریابیگرا. ما احتمالاً بهترین مشتریان جهان را داریم – انزو فراری، لامبورگینی و مازراتی همگی مشتریان ما بودند. آنها یا رانندگان مسابقه، محصول را به ما پیشنهاد میدادند و ما آن را طبق پیشنهادات آنها میساختیم.
ما در تلاش هستیم تا با مشارکت مشتریان در سراسر جهان، این نگرش 105 ساله را تکرار کنیم. Domusها ما را با گروهی از مشتریان مرتبط خواهند کرد و آنها میتوانند نوع بعدی پروژه خود را که با کدام برند باشد پیشنهاد دهند و سپس ما آن را عملی می کنیم. عملاً، ما هرم را با قسمت پایین، که پیشنهاد میدهد، به بالا معکوس میکنیم. این دقیقاً برعکس نحوه عملکرد صنعت خودرو امروز است.
DB: AGTZ Twin Tail یکی از پروژه های اخیر شما بود. آیا میتوانید بینشهایی در مورد روند طراحی پشت این پروژه ارائه دهید؟
AZ: روند طراحی از ایده تولید یک خودرو با دو دم نشأت میگیرد. همانطور که میتوانید تصور کنید، فقط یک سازنده بدنه میتواند خودرویی با دو دم را تصور کند. شما عملاً دو خودرو در یک خودرو دارید، زیرا اختیار با شماست که میتوان آن را به سرعت تغییر داد. این گزینه مانند اضافه کردن یک دامن بلند و یک دامن کوتاه به یک لباس است. میتوانید تصمیم بگیرید که کدام دامن را میخواهید بپوشید و در پنج دقیقه میتوانید خود را تغییر دهید.
این ایده اصلی است. هیچ شرکت بزرگی نمیتواند چنین چیزی را تصور کند زیرا برای آنها بسیار گران است و آنها به دنبال مصرفیها هستند، نه کلکسیونرها. این خودرو توسط ایده تبدیل شدن به یک کلکسیونر فوری هدایت میشود. ما قبلاً 75 درصد تولید را فروختهایم و شروع تولید هفته آینده خواهد بود. موفقیت رسانهای قابل توجه بود زیرا هیچ کس تا به حال خودرویی با دو دم را ندیده بود و خودرویی با دو دم خودرویی با دو روح است.
DB: هنر ساخت بدنه در طول سالها به طور قابل توجهی تکامل یافته است. آیا زبان طراحی زگاتو در این عصر دیجیتالی شدن و خودروهای برقی در حال تکامل است؟
AZ: دنیای خودروها در جهت استانداردسازی تمام اجزا پیش میرود. این بدان معنی است که حتی اگر به سمت برقی شدن حرکت نکنیم، اگر با موتور درونسوز باقی بمانیم، همه موتورهای درونسوز استاندارد خواهند شد. چند گروه بزرگ خودروسازی اکنون بسیاری از برندها را در اختیار دارند. به عنوان مثال، Stellantis مالک Jeep، Chrysler، Alfa Romeo، Lancia، Fiat، Peugeot، Citroën و غیره است. ایده این است که هر خودرویی که متعلق به آن گروه است، دارای اجزای یکسانی باشد. به همین دلیل، هر خودرویی از نظر مکانیکی مشابه خواهد بود.
با حرکت به سمت برقی، این جریان اغراقآمیز است زیرا خودروهای برقی با یک باتری، یک موتور برقی و یک اینورتر ساخته میشوند – هر خودرویی از زیر دقیقاً یکسان خواهد بود. عنصر اصلی تمایز در آنچه میبینید و آنچه لمس میکنید خواهد بود، یعنی طراحی. این بدان معناست که ما احتمالاً وارد عصر جدیدی برای ساخت بدنه میشویم، زیرا سپس شما خودرو را برای زیبایی انتخاب میکنید. جلوی خودرو، عقب آن، چهار چرخ محرک، دوازده سیلندر، شش سیلندر وجود نخواهد داشت – همه یکسان خواهد بود. شما به دلیل طراحی خودرو انتخاب خواهید کرد.
این موضوع نقش ساخت بدنه و طراحی خودرو را باز میگرداند. بنابراین هر جهتی که باشد، موتور درونسوز یا برقی، برای ما یک مزیت است. من همیشه تمایل دارم خوشبین باشم، اما در مورد این خوشبین هستم زیرا فکر میکنم این تحلیل باید درست باشد.
DB: آیا چیز دیگری هست که شما و تیمتان نسبت به آن خوشبین باشید؟
AZ: ما در حال کار برای ترویج دو داستان زیبا بین شرکت مان و دو برند بزرگ هستیم. یکی داستان بین پدربزرگم و انزو فراری است و دومی داستان بین پدرم و فردیناند پورشه است. بنابراین با کار روی این داستان که درباره شجاعت و بینش است، ما در حال آمادهسازی محصولی هستیم که نتیجه این داستانها خواهد بود.
منبع مقاله : designboom
تیم ترجمه و نگارش دل افکار